امروز صبح زمانی که از اول صبح، عوامل کودتا در شبکه های مختلف رادیو و تلویزیون ضرغامی به پخش گسترده دروغ های شاخدار و عجیب و غریب در مورد حماسه عظیم و خونین عاشورای سبز 88 پرداختند، قابل پیش بینی بود که مقام عظمای جنایت قصد دارد عقده خود را از این واقعه عظیم خالی کند.
او که در یک برنامه از پیش طراحی شده با جمع کردن عده ای از ساندیس خوران حرام خوار، دیکتاتور در حال سقوط با حالی پریشان و در اوج درماندگی و با نفرت هر چه تمام تر از نهم دی ماه سال گذشته سخن می گفت، آنچنان برآشفته بود که گرچه سعی می کرد تا به توصیه مشاورین شیطان صفتش، کمتر دشمن دشمن کند تا بیش از این مورد تمسخر ملت قرار نگیرد، ولی یاد آوری آن روز بت شکنی مردم شجاع و سبز سیرت ایران آنچنان او را به هراس انداخته بود که ناخواسته با وحشتی وصف ناپذیر از آن یاد می کرد و ده ها بار از کلمه دشمن که از نظر او کسی جز مردم ایران نیست نام برد.
اگر به یاد داشته باشید در آن روز مانند روزهای آخر سلطنت محمدرضا شاه پهلوی سخن از خارج شدن خامنه ای از تهران می شد وعکس العملهای روان پریشانه خامنه ای در زوزه های چندش آورش حاکی از اوج درماندگی و احساس حقارت او در آن روز فراموش نشدنی است.
حداقل برای من، همین یادآوری ابن زیاد زمان ( خامنه ای) از 9 دی ماه 88 و آثار خشم و ترس کودتاچیان از آن واقعه عظیم عاشورایی که خامنه ای از آن به عنوان "چالش عظیم" یاد می کند، جرقه ای روشنگر برای تحرک بیشتر در جهت پاسداری از خون های به ناحق ریخته شده توسط پاسداران مقام عظمای جنایت در عاشورای 88 بوده است.
Wednesday, 29 December 2010
Thursday, 16 December 2010
حسین ع : فتنه گر، محارب و برانداز
در عاشورای سال 61 هجری، حسین ع را کشتند به جرم خروج بر خلیفه، به جرم محاربه با حکومت اسلامی و به جرم براندازی. به جرم آن که فساد دستگاه حاکمه را فریاد میزد و تشویش اذهان عمومی میکرد. ابزار کارامد حاکمان برای توجیه خشونت و تشویق رعیت برای تیغ کشیدن بر حق طلبان علاوه بر تهدید و تطمیع، فریبکاری بود. سخنانی که بسیاری از عوام را فریب میداد و به نحوی حق به جانب، رفتارهای خصمانه را توجیه میکرد.
منطق طرفداران حکومت این بود:
حاکم اسلامی نماینده خدا بر روی زمین است و لذا همواره و در هر شرایطی حق با اوست.
هرکس انتقاد کند خطاکار است و همه باید از امر حاکم اسلامی تبعیت کنند.
هرکس با حاکم اسلامی مخالفت کند و دست از فتنه گری برندارد خونش مباح است، چرا که کسی که با ولی امر مسلمین مخالفت کند، محارب است.
اما در سوی دیگر منطق حسین و یارانش چیز دیگری بود:
چنین نیست که در هر شرایطی هرکس بر مسلمین حاکم شد و نام خود را ولی امر مسلمین نهاد اطاعت از او واجب باشد. باید رفتار او را با ملاک عدل و تقوا سنجید. تا جایی میتوان از حاکم اسلامی تبعیت کرد که او حکومت را وسیله ای برای ظلم و تعدی بر دیگران قرار ندهد. در جایی که حاکم در پیش چشم مردم ظلم و تعدی میکند سکوت در برابر او جایز نیست. برپایی ظواهر دین نیز نمیتواند توجیه گر سکوت در برابر حکومت ظالم باشد. در زمان یزید نیز هر صبح و شام بانگ اذان از مأذنه ها بر میخاست و مردم نماز و روزه را فراموش نکرده بودند. اما عدالت به قربانگاه رفته بود.
اما پس از گذشت این همه سال، مدعیان دروغین حسین ع همان منطق امویان را دارند:
عده ای را میکشند چون بر ولی امر مسلمین جهان خروج کرده اند. و در جامعه فتنه به پا کرده اند. و در پی براندازی حکومت ظلم هستند.
گروهی را زندانی میکنند چون فساد جریان حاکم را فریاد کشیده اند و تشویش اذهان عمومی کرده اند.
جماعتی را در زندانها شکنجه میکنند چون از حاکم ظالم انتقاد کرده اند و از او عدل و انصاف طلب کرده اند. چرا که جنایتها را دیده اند و به گوش دیگران رسانده اند.
و هنوز هم حکایت مظلومان فرهیخته و ظالمان فریبکار همچون سال 61 هجری باقی است.
منطق طرفداران حکومت این بود:
حاکم اسلامی نماینده خدا بر روی زمین است و لذا همواره و در هر شرایطی حق با اوست.
هرکس انتقاد کند خطاکار است و همه باید از امر حاکم اسلامی تبعیت کنند.
هرکس با حاکم اسلامی مخالفت کند و دست از فتنه گری برندارد خونش مباح است، چرا که کسی که با ولی امر مسلمین مخالفت کند، محارب است.
اما در سوی دیگر منطق حسین و یارانش چیز دیگری بود:
چنین نیست که در هر شرایطی هرکس بر مسلمین حاکم شد و نام خود را ولی امر مسلمین نهاد اطاعت از او واجب باشد. باید رفتار او را با ملاک عدل و تقوا سنجید. تا جایی میتوان از حاکم اسلامی تبعیت کرد که او حکومت را وسیله ای برای ظلم و تعدی بر دیگران قرار ندهد. در جایی که حاکم در پیش چشم مردم ظلم و تعدی میکند سکوت در برابر او جایز نیست. برپایی ظواهر دین نیز نمیتواند توجیه گر سکوت در برابر حکومت ظالم باشد. در زمان یزید نیز هر صبح و شام بانگ اذان از مأذنه ها بر میخاست و مردم نماز و روزه را فراموش نکرده بودند. اما عدالت به قربانگاه رفته بود.
اما پس از گذشت این همه سال، مدعیان دروغین حسین ع همان منطق امویان را دارند:
عده ای را میکشند چون بر ولی امر مسلمین جهان خروج کرده اند. و در جامعه فتنه به پا کرده اند. و در پی براندازی حکومت ظلم هستند.
گروهی را زندانی میکنند چون فساد جریان حاکم را فریاد کشیده اند و تشویش اذهان عمومی کرده اند.
جماعتی را در زندانها شکنجه میکنند چون از حاکم ظالم انتقاد کرده اند و از او عدل و انصاف طلب کرده اند. چرا که جنایتها را دیده اند و به گوش دیگران رسانده اند.
و هنوز هم حکایت مظلومان فرهیخته و ظالمان فریبکار همچون سال 61 هجری باقی است.
Subscribe to:
Posts (Atom)