Wednesday, 3 February 2010
نقد نظریه ولایت فقیه به زبان ساده قسمت دوم
نقد نظریه ولایت فقیه به زبان ساده قسمت اول
Wednesday, 27 January 2010
تاسیس رادیوی سبز بازوی همبستگی ملی
همه آگاهیم که استراتژی رژیم برای حکومت ظالمانه بر مردم، بر سه اصل استوار است : 1- تملک در آمد ملی نفت 2- نیروی نظامی 3- ممانعت از با خبر شدن مردم از اخبار واقعی
از میان این سه مورد، مورد سوم یعنی در جهل نگه داشتن مردم موثر ترین عامل برای ادامه سلطه خائنانه می باشد. در این خصوص سالیان سال است که رژیم با ممانعت از تشکیل رادیو و تلویزیون توسط بخش خصوصی، بستن دائمی مطبوعات مستقل و آزاد اندیش و زندانی کردن فرهیختگان آگاهی بخش، تمام تلاش خود را در محدود کردن منابع اطلاع رسانی آزاد کرده است.
خصوصا پس از حوادث کودتای 22 خرداد علاوه بر تشدید موارد فوق، با ایجاد پارازیت بر روی شبکه های ماهواره ای، کند کردن شدید اینترنت و فیلتر کردن سایتهای خبری و ترساندن مردم از شنود تلفن و موبایل، اختناق خبری خود را گسترش داده است که این امر تا حدی از رسیدن اخبار و تحلیل های صحیح و معتبر و به موقع در سطح کشور جلوگیری نموده و مردم کوچه و بازار را از دسترسی به پاسخ های مناسب به القائات شیطانی صدا وسیما و اکاذیب آن تا حدی بی نصیب کرده است.
لذا با تاسیس اولین رادیوی سبز ( و به دنبال آن شبکه تلویزیونی سبز ) می توانیم در سراسر کشور و به طور همزمان تمامی مردم را از آنچه که باید بدانند، آگاه نماییم و تمامی توطئه های رسانه ای کودتاچیان را نقش بر آب نماییم .
با وجود یک شبکه رادیویی همه مردم در منزل، محل کار، در داخل اتومبیل و هر جای دیگری بدون نگرانی و نیاز به تجهیزات خاص میتوانند به اخبار دسترسی داشته باشند.
قسمتی از آنچه که از این رادیو می تواند پخش شود عبارت است از:
1- ارائه خبرهای موثق مربوط به جنبش سبز در شهرهای مختلف و پیروزیهای مردم در حرکتهای اعتراضی علیه دولت غیر قانونی که می تواند برای سایر عزیزان الگو باشد.
2- افشای توطئه های خائنانه رژیم قبل از وقوع و همچنین افشای خیانتهایی که در ابعاد اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و... در سطح کشور در حال اجرا است و باعث روشن تر شدن ماهیت پلید کودتاچیان می گردد.
3- با خبر شدن از آمار واقعی کشور بر اساس اطلاعات جهانی بر خلاف آمار دروغ کودتاچیان.
4- سازماندهی تمامی اقشار مردم در حرکتهای اعتراضی در سراسر کشور با ارائه طرحها و برنامه هایی که از طرف فرهیختگان جنبش سبز در این رادیو ارائه می گردد .
5- آگاهی از حرکتهای جهانی در رابطه با جنبش سبز توسط ایرانیان و غیر ایرانیان
6- پخش اشعار و موسیقی های سبز برای تقویت روحیه ملی
7- پخش بیانیه های سران جنبش سبز، شخصیتهای ملی در داخل و خارج از کشور و شنیده شدن صدا و نظرات آنها در قالب سخنرانی ها و یا مناظرات
8- شنیده شدن پیشنهادات و اخبار مردمی
9- شنیده شدن صدای آنانکه عزیزانشان را در جریان کودتا از دست داده اند و یا در اسارت کودتاچیان هستند، که بدین وسیله زمینه حمایت عمومی و گسترده از ایشان برای همبستگی و پشتیبانی ملی مردم از یکدیگر فراهم می گردد.
پیشنهاد می گردد برای تحقق این مهم، تمامی عزیزان با ارسال ایمیل، نامه و تماس تلفنی به فرهیختگان و حامیان جنبش سبز در خارج از کشور از جمله آقای دکتر عطا الله مهاجرانی، آقای مهندس عبدالعلی بازرگان، آقای دکتر عبدالکریم سروش، آقای دکتر محسن سازگارا، آقای موسوی خویینی ها، سرکار خانم دکتر جمیله کدیور، آقای دکتر محسن کدیور و سرکار خانم فاطمه حقیقت جو و سایر عزیزان مورد اعتماد مردم، ایشان را به تاسیس این رسانه مهم ترغیب کنیم. امید است با حمایت مادی و معنوی از ایشان برای تحقق این امر مهم، در آینده نزدیک بتوانیم به چنین امکانی دست پیدا کنیم.
آدرس تماس کسانی که بر روی اینترنت در دسترس می باشند: (متأسفانه آدرس دیگر عزیزان یافت نشد)
--تماس با دکتر مهاجرانی:
--تماس با دکتر سازگارا:
--تماس با دکتر سروش:
--تماس با سایت جرس:
تلفن: 0019145809808
--تماس با سایت ندای سبز آزادی:
-پست الکترونیک:
irangreenvoice@gmail.com
greenfreedomvoice@gmail.com
-اسکایپ:
irangreenvoice
--صفحه میر حسین موسوی در facebook :
http://www.facebook.com/Tuesday, 29 December 2009
اپیدمی یاوه گویی در حاکمیت
Thursday, 24 December 2009
عزای کربلا یا کهریزک
Tuesday, 15 December 2009
ترجمه حرفهای برره ای خامنه ای
Monday, 14 December 2009
آنکس که عکسش پاره شده خودش چه میگفت؟
Tuesday, 1 December 2009
مالک کشور تنها شما مردم هستید نه حاکمان مدعی
Tuesday, 24 November 2009
پندی برای جنایت پیشگان حاکم: از سرنوشت کردان عبرت بگیرید
Monday, 23 November 2009
مراقب بچه های خود باشید، بسیج بجای ورزش
نقد نظریه ولایت فقیه به زبان ساده
Saturday, 21 November 2009
Tuesday, 17 November 2009
مانور نیروی انتظامی با کدام هدف
Friday, 6 November 2009
آخرین امپراطور
آخرین امپراطور (تحلیلی بر وقایع 13 آبان)
13 آبان امسال مانند روز قدس گونه ای دیگر بود. این بار نه تنها مردم شجاع ایران در ادامه حرکت جنبش سبزشان بار دیگر نفرت خود را از مستکبران داخلی به طوری آشکارتر نمایان ساختند بلکه به رهبری کودتا نشان دادند حتی اگر 50000 نیروی گارد خود را به همراه بسیجی های فریب خورده در سراسر شهر تهران مستقر کند و سبعانه تر از دفعات قبل به مردم هجوم بردند، مردم حرکت خود را در سراسر شهر و تا پاسی از شب گسترش خواهند داد و خواب راحت را از آنها خواهند ستاند.
ای کاش این رهبر توهم زده و بی خواب از دست ملت، لحظه ای از دیوارهای کاخش بالا می رفت و نگاهی به دنیای واقعی خارج از قصر می انداخت تا شاید لااقل در تفکرات وهم آلودش اصلاحی صورت می گرفت.
در صحبت های 12 آبان هنوز بزرگنمایی دشمن فرضی و ترساندن اندک پا منبریهایش از آمریکا بود.
اگر چه نباید فراموش کرد که در 13 آبان 58 حرکت دانشجویان انقلابی به خاطر شیطنت های دولت وقت آمریکا در تحریک عوامل تجزیه طلب در مناطق مختلف کشور نظیر کردستان و سیستان و بلوچستان و طرح ریزی کودتای نظامی توسط عوامل شاه سابق علیه انقلاب تازه به ثمر نشسته شکل گرفت، ولی سوء استفاده از آن حرکت انقلابی طی 30 سال گذشته و بزرگنمایی بیش از حد ضدیت با آمریکا به منظور حفظ اختناق حاکم برملت بحث دیگری است.
این بار پس از 30 سال دانشجویان شجاع و حق طلب در اکثر دانشگاههای کشور با همان انگیزه گذشتگان سلف شان (که اکنون خودشان و یا فرزندانشان در زندان هستند) این بار نظام دیکتاتوری ولایت فقیه را هدف گرفتند.
دختران و پسران دلاورمان در روز 13 آبان امسال با ایمان و شوری بی نظیر پایه های ظلم را سست تر کرده و راه خود را تا پیروزی نهایی ادامه می دهند.
این آخرین جرثومه خودخواهی و قدرت طلبی آخرین روزهای سلطنتش را می گذراند. با اینکه می بیند هر روز حرکت مردم علیه او و نظام فاسدش در شهرهای مختلف گسترش می یابد و دیگر به صورت علنی مورد لعن و نفرین مردم قرار گرفته است، هنوز از دست چدنی در داخل دستکش مخمل (منظور دولت اوباما) سخن می راند.
در شرایطی که برای اولین بار (و شاید تنها فرصت پدید آمده ) که در آن شخصیتی مانند اوباما دست دوستی دراز کرده (و در مقابل فرار دائمی خامنه ای از تعامل با جهانیان و تکرار دشمنی های پیشین) خواهان فراموش کردن گذشته های تلخ می باشد، اگر درایتی در وجود افسرده خامنه ای بود که نیست و اگر مشاورین و رئیس جمهور منتصبش شعور وتدبیر لازم را داشتند، که ندارند، بهترین فرصت برای مذاکره و استرداد داراییها و برون رفت از انزوای جهانی، محقق می گردید.
ولی صد افسوس که کور دلان حاکم تمام توان خود را برای تجهیز مزدوران خود به منظور سرکوب صاحبان اصلی کشور و با صرف دلارهای نفتی همین مردم به کار گرفته اند .
Tuesday, 3 November 2009
وقتی میمون کت وشلوار می پوشد
یاد قدیم ها بخیر00000یادتان هست تو همین کوچه پس کوچه ها , لوطی با عنترش می چرخید در حالیکه یک دست کت و شلوار تن عنترش کرده بود
مردم وقتی عنتر را می دیدند که لباس آدم پوشیده می خندیدند و می رفتند جلو با عنتر دست می دادند. عنتر هم دستش را دراز می کرد و دست می داد بعد، از خوشحالی یک معلق هم می زد. گاهی فکر می کردم نکند عنتر بیچاره واقعا فکر می کند آدم شده ؟! ولبخند زدن مردم و دست دادن با او از سر احترام به شخصیت اوست؟ غافل از اینکه لباس آدم پوشیدن یک میمون خنده دار بود.
این خاطره مرا به یاد مقاله ای انداخت که در روزنامه حیات نو مورخ 11/8/88 چاپ شده بود و نقل کرده بود که طرفداران دولت کودتاچی عنتری000 نژا000نه ببخشید احمدی نژاد یک گروهک به نام جنبش سبز علوی تشکیل داده اند تا از فردا، با پوشیدن رنگ سبز و یا در دست داشتن پلاکادر های سبز در جلوی دوربین های تلویزیون کودتاچی ها، در گوشه ای از خیل جمعیت میلیونی جنبش سبز ایران، بتوانند خود را شبیه سبزهای واقعی کنند واین توهم را برای خود و احمق های مانند خودشان ایجاد کنند که بله ما هم آدم شده ایم و این خیل جمعیت، طرفداران ما هستند که در 13 آبان و یا در سایر حرکتهای سبز حضور یافته اند. پناه بر خدا از این همه حماقت ...
مردم سبز ایران ، البته نیازی به سخت گیری نیست . بالاخره عنترها هم دل دارند . بگذارید چند صباحی ادای آدم حسابی ها را درآورند. مگر از چنین جانوران حقیری به جز حیله هایی اینچنین حقیرانه انتظار می رود ؟ شاید حضور عنترک های کت وشلوار پوشیده در گوشه ای از سیل خروشان شما انسانهای شریف خالی از لطف و خنده نباشد* .
* البته لازم است از تمامی عنترهای جهان عذر خواهی نمایم که چنین موجودات سخیفی را به آنها تشبیه نموده ام.
دوازدهم آبان ماه فریاد الله اکبر شهر را به لرزه درمی آورد
دوازدهم آبان ماه فریاد الله اکبر شهر را به لرزه درمی آورد و خفتگان را بیدار خواهد کرد
الله اکبر شب دوازده آبان آسمان تیره و تار ما را نور باران خواهد کرد. تا اتحادمان را برای سیزدهم آبان نشان دهیم.
دوازده آبان ماه ساعت ده شب همگی بلند ترین الله اکبر خود را فریاد میزنیم تا :
خانواده شهدای جنبش سبز بدانند که خون عزیزانشان هنوز گرم است و راه عزیزانشان ادامه دارد.
خانواده اسیران جنبش سبز بدانند که ما همراه ایشان هستیم.
و متجاوزان به حقوق ملت بدانند که ما بیداریممسیر راهپیمایی 13 آبان کروبی اعلام شد
ادوارنیوز: پس از انتشار اخباری مبنی بر حضور مهدی کروبی در دانشگاه امیر کبیر ( پلی تکنیک ) در روز 13 آبان، یکی از نزدیکان مهدی کروبی خبر داد که ایشان در این روز قرار نیست به دانشگاه امیر کبیر برود و به تبع آن هیچ برنامه دیداری نیز از این دانشگاه ندارد
این گزارش حاکی است که مهدی کروبی بنا بر برنامه سال های اخیر خود روز 13 آبان ساعت 30 : 10 در میدان هفت تیر حاضر می شود و از آنجا برای شرکت در مراسم این روز اقدام می کند
منبع
http://advarnews.biz/politic/Sunday, 1 November 2009
سيزدهم آبان: بيست و پنج خردادی ديگر
"وَ أَلَّوِ استَقَامُوا عَلى الطرِيقَةِ لاَسقَيْنَاهُم مَّاءً غَدَقاً (سوره مبارکه جن،16) / و اگر آنها (جن و انس ) بر طريقه (ايمان ) استقامت ورزند ما آنها را با آب فراوان سيراب مىکنيم."
1- پس از گذشت حدود پنج ماه از کودتای 23 خردادماه، کشور هنوز درتب و تاب و التهاب ناشی از انتخابات تقلبی و جنایتهای پس از آن قرار دارد. هنوز تیتر اول تقریباً تمام مطبوعات و مهمترین مساله عاجل کشور مربوط به کودتا و حواشی آن است. تقریباً تمام مسائل اقتصادی، اجتماعی، هنری، آموزشی و غیره در این مدت تحتالشعاع و در سیطره این امر بوده است.
رهبر جمهوری اسلامی در تقریباً تمام سخنرانیهای پس از کودتا به نحوی به این مساله اشاره کرده و در تعداد کثیری از سخنرانیهای او، این مسائل موضوع اصلی را به خود اختصاص داده است. هیچ جمعی از نخبگان در این مدت در جایی جمع نشدهاند که در آن تعرضی به این مسائل نشده باشد. مهمتر از همه، اصلیترین موضوع در صحبتهای روزمره بین مردم نیز به کودتا اختصاص دارد. از همین جا میتوان دریافت که مردم کودتا را به هیچ وجه نپذیرفتهاند.
2- تمام کسانی که در سالهای گذشته از نزدیک شاهد برخوردهای نیروهای نظامی و انتظامی با مردم در تجمعهای مختلف بودهاند، گواهی خواهند داد که هیچگاه شدت و دامنه برخوردها مانند وقایع امسال یکپارچه و شدیداً خشن نبوده است. در تمام عملیاتهای مربوط به سرکوب اعتراضات 18 تیرماه 78، حتی یک نفر نیز کشته نشد. (غیر از یک نفر در کوی دانشگاه که مربوط به حمله لباسشخصیها بوده است).
خشونتهای گاه و بیگاهی که از حد معمول نیز میگذشت بیشتر ناشی از نوعی بیانظباطی و تخطی از دستورات و یا خودسری بوده و نه یک تصمیم سازمانی دیکته شده از بالا که به طور منسجم و یکپارچه اعمال شده باشد. همانطور که به نظر من تا روز جمعه بیست و نهم خرداد امسال نیز هیچگاه خشونتی با ویژگیهای الف. شدت بسیار زیاد برخوردها با باز گذاشتن دست نیروها برای تیراندازی و قتل؛ ب. هماهنگی و یکپارچگی در اعمال خشونت، وجود نداشته است.
وقایع روز دوشنبه 25 خرداد در ضلع شمال شرق میدان آزادی نیز قطعاً محصول بیتدبیری نیروهای بسیج در برخورد با مردم بوده است و نه یک تصمیم سازمانی از پیش هماهنگ شده. دوستانی که در روز راهپیمایی حضور داشتهاند و نحوه آرایش نیروها را در مسیر دیدهاند تایید خواهند کرد که در این روز قرار بر برخوردهای خشن نبوده است و البته این بیتدبیری به معنای سلب مسئولیت از سپاه نیست که مسبب این واقعه بوده است.
اما از روز جمعه و با خطبههای رهبری در نماز جمعه، رویهای کاملاً متفاوت با بیست سال گذشته در سرکوب مردم آغاز میشود. رهبری برخلاف تمام انتظارات و حتی در رفتاری متعارض با رفتار سالهای گذشته خود، به صراحت - علیرغم بازبودن راه قانونی برای بازگرداندن آب رفته به جوی (شورای نگهبان هنوز سلامت انتخابات را رسماً تایید نکرده است)- بر نتایج انتخابات صحه میگذارد، از یک نامزد و طرف دعوی با ذکر نام دفاع و طرفداری میکند و معترضان را با لحنی بیسابقه و برخلاف تمام رویههای گذشته خود، تهدید میکند که در صورت ادامه دادن به اعتراضات، خود مسئول تمام پیامدهای ناشی از آن هستند. در پایان خطبهها نیز با لحنی مظلومنمایانه و تظاهر به گریستن، هواداران خود را تحریک به انتقام میکند.
روز شنبه عابران و رهگذران معمولی و دیگر کسانی که برای راهپیمایی به خیابان آزادی آمدهاند، شاهد حضور گسترده و مجهز ماموران و برخوردهای بسیار خشن آنان با مردم هستند. آنچه در این برخوردها بیش از همه مشهود است، این است که این برخوردها دیگر مانند برخوردهای موارد مشابه گذشته، خودسرانه، پراکنده یا همراه با عدم هماهنگی نیروها نیست.
نیروهای انتظامی، نظامی و بسیج به طور بسیار یکپارچه، هماهنگ و سرتاسری، به شدیدترین نحو ممکن و بدون هیچگونه ملاحظهای به ضرب و شتم مردم عادی و عابران میپردازند، شیشه خودروها را میشکنند، به سوی مردم تیراندازی میکنند و .... در روزهای دیگر همین رویه پی گرفته میشود و علاوه بر این جمع بسیار زیادی نیز دستگیر و روانه بازداشتگاهها میشوند که خود مصیبتی دیگر است. «عملیات بزرگ، همهجانبه و رعدآسا» سناریویی است که کودتا روز شنبه در پی اجرای آن است.
3- انتظار کودتاچیان در روز جمعه این است که با خطبههای صریح رهبری و تهدیدات خشن او، فردا سران سبز، مانند بسیاری از موارد گذشته برای رعایت به اصطلاح مصالح نظام عقبنشینی خواهند کرد. طبعاً مردم نیز با مشاهده سرکوبهای خشن و کشتههای احتمالی و وادادن رهبرانشان خود به خود انگیزهای برای مبارزه نخواهند داشت و بعد از یک دوره نهایتاً یک تا دو هفتهای اوضاع به حالت عادی بازخواهد گشت.
شنبه 30 خرداد «عملیات بزرگ» آغاز میشود. تعمد در خشونت وحشیانه، ضرب و جرح و حتی کشتار کاملاً محسوس است. اعتراضی که میتوان آن را به نحو پلیسی-فنی و با کمترین هزینهای کنترل و سرکوب کرد، بیش از سی کشته و صدها زخمی به جا میگذارد (آمار اعلام شده کودتا). صدا و سیما عجولانه و برخلاف تمام رویههای گذشته به سرعت خبر از کشته شدن سی نفر از هموطنانمان میدهد تا سناریوی کودتا در رعب مردم تکمیل شود.
4- سناریوی کودتا اما در هیچ یک از دو شاخه آن محقق نمیشود. از طرفی، علیرغم لحن بسیار صریح رهبری در ممنوعیت اعتراض، میرحسین موسوی همچنان خواستار احقاق حقوق ضایع شده مردم است. او مصالحه نمیکند و هیچ مصلحتی را بالاتر از حقوق مردم نمیداند: «نظام یعنی مردم». از طرف دیگر، مردم با مشاهده رفتار سبوعانه کودتا به ادامه مبارزه مصمم شدهاند. بسیاری از دانشجویانی که سالها در پی اخذ پذیرش از دانشگاههای خارجی بودهاند اکنون دیگر انگیزهای برای خروج از کشور ندارند: «بگذارید اول اینها را بیرون بیندازیم بعد میرویم».
در مردم انگیزه مبارزه نه تنها سست نمیشود که تقویت نیز میشود به نحوی که تا ماهها بعد همچنان موج اعتراضات مردمی ادامه دارد. از سوی دیگر رفتارهای وحشیانه با مردم و کشتار و شکنجه زندانیان، موجب اعتراض جمعی از اصولگرایان شده و شکافی عمیق در میان حلقههای اصولگرا پدید میآورد. علما و اوتاد و سابقون انقلاب نیز همگی از معترضیناند. با گسترش شکاف در میان خودیها انسجام اصحاب کودتا از هم گسیخته و حتی امور جاری کشور دچار بحران میشود.
5- همه میدانند که ادامه این وضعیت در درازمدت، کشور را در همه زمینهها دچار بحرانهای بسیار پردامنه و همهجانبه خواهد ساخت. انتظار کودتاچیان این بود که عملیات رعدآسای شنبه خونین تهران، به اعتراضات پایان دهد اما نه تنها چنین نشد که برعکس شکافی عمیق در میان محافظهکاران نزدیک به رهبری پدید آمد و نارضایتی تا عمق دخمههای محافل تصمیمگیران نظامی رسوخ کرد. علاوه بر سیاسیون، بسیاری از فرماندهان نظامی ردهبالا نیز به جمع ناراضیان از این وضعیت پیوستند.
6- حدود پنجاه روز از کودتا میگذرد. به مدد حکومت نظامی، کشور ظاهراً آرام شده است. کودتا تلاش میکند به طور مکرر این مفهوم را القا کند که همه چیز تمام شده و کشور در صلح و صفاست. اما هرکس که فقط یکبار شاهد گفتگوهای مردم در تاکسی و اتوبوس و مترو باشد، اوضاع را بسیار خطرناک و آتش زیر خاکستر خواهد دانست. همین هم هست: به محض اعلام انتصاب مشایی به معاونت اول رییس جمهور، دوباره بحران رو میآید.
اما ویژگی اعتراضات به انتصاب مشایی این است که عمدتاً از سوی اصولگرایان دنبال میشود و حاکی از این است که رفتار کودتا به هیچ وجه در میان اصولگرایان نیز مقبول نیفتاده و آنها در صدد انتقامجویی از احمدینژاد هستند. این اتفاق بیشاز همه نشان میدهد کشور در آستانه انفجار است و هر رویدادِ کاملاً نامربوطی میتواند سونامیهای بسیار ویرانگری ایجاد کند.
متعاقب همین ماجرا، چند روز قبل از پایان دولت نهم و پس از اعتراضات برخی اعضای هیئت دولت به برخورد غیرمطیعانه رئیس دولت کودتا با فرمان رهبری مبنی بر عزل مشایی، چهار وزیر در شرف برکناری قرار میگیرند ولی به دلیل ملاحظه از رسمیت افتادن دولت، حتی نامه عزل وزیر ارشاد پس گرفته میشود و از میان چهار وزیر معترض تنها وزیر اطلاعات برکنار میشود.
عدهای دلیل نارضایتی رئیس دولت از اژهای را این میدانند که دو معاون وزیر اطلاعات در گزارشهای مستقل به رهبری ساختار هرمی اعتراضات را رد کردهاند و این بدین معناست که اعتراض کاملاً اجتماعی و از پایین است و به تعبیر دیگر اتهام انقلاب مخملین نادرست است. احمدینژاد سپس خود مسئولیت وزارتخانه را بعهده گرفته و معاونین وزارتخانه را عزل کرده و تعداد بسیاری از نیروهای با سابقه و قدیمی وزارتخانه را بازنشسته میکند که مجدداً موجب اعتراض نمایندگان همسوی دولت در مجلس میشود.
7- روز قدس بعد از یک دوره نسبتاً آرامِ دیگر، نقطه عطف دیگری در اعتراضات به کودتا است. حضور سراسری و باشکوه مردم در این روز همه امیدها به پذیرش کودتا را به باد میدهد. از سوی دیگر و در سطح بینالملل به نظر میرسد درباره فشار به دولت کودتا اجماع جهانی شکل گرفته است. در روزهای پس از راهپیمایی سبز روز قدس و بلافاصله پس از اعلام اوباما به انصراف از طرح سپر دفاع موشکی در اروپای شرقی(که همواره یکی از موارد اصلی اختلاف بین امریکا و روسیه بوده است)،
مدودف رئیس جمهور روسیه برای نخستین بار به صراحت از همراهی کشور متبوعش با تحریم ایران سر میدهد. این معامله دو کشور بزرگ بخصوص در آستانه دور دوم مذاکرات ایران و گروه شش، از سوی کارشناسان حاوی پیامی بسیار جدی به ایران تلقی میشود. پس از مذاکرات سپتامبر، اگرچه طرف ایرانی مانند همیشه ادعای پیروزی میکند، اما واکنشهای بسیار مثبت امریکاییها نشان از معامله بزرگی در پشت پرده دارد: غنیسازی خارج از ایران. آنچه دلسوزان از مدتها پیش نسبت به آن هشدار میدادند روی داده است.
دولت کودتا که در داخل بسیار شکننده است، حاضر است هرگونه امتیازی را واگذار کند تا مانع از فشارهای بینالمللی و نهایتاً شکست کامل کودتا شود. در فاصله این چند هفته یک نفر از کارکنان انرژی اتمی به بهانه سفر زیارتی به عربستان سفر میکند ولی در آنجا خبر از فعالیتهای مخفیانه و زیرزمینی غنیسازی در منطقه ییلاقی فردو قم خبر میدهد. بلافاصله پس از افشای این سایت زیرزمینی سری، رئیس سازمان انرژی اتمی ایران در نامهای به آژانس این اخبار را تایید میکند و دوباره آشکار میشود ایرانیان در تعاملات خود با آژانس مخفیکاری کردهاند. این امر مجدداً ایران را در انفعال قرار میدهد.
چند هفته بعد در مذاکراتی دیگر اما کودتا در یک عقبنشینی بسیار آشکار، تعهد میدهد حتی تمام ذخیره اورانیوم سایت زیرزمینی نطنز را که یکی از موجبات اصلی نگرانی اسرائیل است، به اسم غنیسازی به خارج از ایران بفرستد. علیرغم اعلام طرف ایرانی مبنی بر خروج فرانسویها از این قرارداد، آشکار میشود که در واقع این اورانیومها پس از انتقال به روسیه، برای فرآوری نهایی تحویل فرانسه خواهد شد. اما طرف فرانسوی تلویحاً از احتمال شراکت با اسرائیل در غنیسازی این محموله خبر میدهد و آشکار میشود دولت کودتا در واقع اورانیوم نطنز را دو دستی تقدیم اسرائیل کرده است.
8- اکنون کودتا درصورت تمایل به حل بحران، در مورد برخورد با مردم، بر سر یک دیلمای مرگبار قرار گرفته است. یک سر این دوشاخ بنبست، استراتژی فضای نیمهباز-نیمهخشن است: جلسات نمایشی محاکمه برخی مجرمان نیروی انتظامی(اساساً سپاه در حاشیهای کاملاً امن است و هیچگاه سخنی از آن به میان نمیآید)، قولهای آزادی برخی اسیران و تلاش برای برخوردهای ملایمتر نیروی انتظامی با مردم مثلاً در روز قدس و تغییر ملایم در برنامههای صدا و سیما، نمونههایی از پیامدهای چنین استراتژیای هستند. در این استراتژی هدف اصلی، بازگرداندن کشور به وضعیت پیش از بحران و جلوگیری از فروپاشی است. سر دیگر این دوشاخ، تداوم خشونتها، دستگیریها، فضای رعب و وحشت و سرکوب است.
انتخاب هرکدام از این استراتژیها برای کودتا پیامدهای سهمگینی دارد. در صورت اجرای استراتژی نخست، یعنی باز شدن فضا، مخالفان به دامنه اعتراضات خود خواهند افزود و به تدریج موج احیاشده مخالفتها به مدد فضای باز ایجاد شده، دولت کودتا را به مرز شکست خواهد رساند. این اشتباهی است که استراتژیستهای شاه در سال 57 مرتکب شدند و در عرض هشت ماه انفجار خشم مردم استبداد شاهنشاهی را ساقط کرد. دولت کودتا و استراتژیستهای آن قطعاً این راه را انتخاب نخواهند کرد.
اما استراتژی تداوم خشونت و سرکوب نیز با پیامدهای وحشتناکی برای کودتا همراه است: نخست، هیچ بهانهای برای برخورد خشن با معترضان در شرایط فعلی وجود ندارد، سران اصلاحطلبان دستگیر شده و در زنداناند، روزنامهها تعطیل شده و خطر به اصطلاح انقلاب مخملی از سر نظام گذشته است. دوم، طیف وسیعی از نیروهای اصولگرا به شدت مخالف با چنین برخوردهایی هستند و درصورت اعمال خشونت، انشقاق در میان «خودیها» عمیقتر خواهد شد که در وضعیت فعلی به انزوای بیشتر جمع قلیل حامی کودتا منجر خواهد شد.
سوم، فشارهای بینالمللی شدت خواهد یافت و موضع ایران را در مذاکرات بعدی به شدت منفعل خواهد ساخت. چهارم، دامن زدن به خشونت، به جای آرام کردن اوضاع، به اعتراضات دامن خواهد زد و این بخصوص با توجه به باز بودن دانشگاهها بسیار خطرناک خواهد بود.
بنابراین کودتا هیچیک از این دو استراتژی را انتخاب نخواهد کرد. استراتژی آنها اساساً عدم رغبت به حل کامل بحران است. آنها ترجیح میدهند وضعیت نیمه بحرانی ادامه یابد: گاه خبر از احقاق حق مردم میدهند و گاه جلسات اعترافات آنچنانی پخش میکنند؛ این استراتژی در کوتاه مدت میتواند مفید باشد: بقا در شرایط مصنوعی.
9- اما شرایطی مانند روز قدس یا سیزده آبان بازگشت به دیلم مرگبار را ناگزیر خواهد ساخت. و این البته به شرطی است که حضور مردم گسترده و معنادار باشد. چنین حضوری تمام تلاشها برای تثبیت دولت کودتا را قرین شکست خواهد کرد و این پیام را برای سران آنان خواهد داشت که هیچ راهی جز احقاق حقوق مردم وجود ندارد و گذشت زمان مردم را از تداوم اعتراضات خود بازنخواهد داشت.
اکنون همه کسانی که میخواهند کودتا در کمترین زمان خود به شکست بینجامد باید با تمام قوا در پی بسیج همه افراد برای حضور در سیزدهم آبان باشند. اکنون زمان اندکی تا سیزدهم آبان باقی است. در این روزهای باقی مانده باید همه به فکر بسیج سراسری برای روز سیزدهم باشیم:
تکرار یک 25 خرداد دیگر، میتواند کودتا را تا مرزهای شکست به عقب بکشاند و این مستلزم تلاش همه ماست برای تبلیغ حضور مردم و اقناعشان به اینکه اگر فعالانه اعتراض نکنید، آنها شما را رها نخواهند کرد. ترس از دیکتاتورها بزرگترین پیروزی برای آنهاست. و سرانجام باید به خاطر داشت که اگر همه بیایند، هیچ کس آسیب نخواهد دید، در غیر اینصورت همه (چه آنها که آمدهاند و چه آنان که نیامدهاند) در معرض تهدید و آسیب کودتا هستند. حضور، یک انتخاب نیست؛ اجتنابناپذیر است.
برگرفته از: وبلاگ فاستقم
کلیمی به نام محمود وحید نیا
موسی کلیم الله، پیامبری اولوالعزم و نام آشنا در تمام مکاتب الهی است که شاید بارزترین و مشهورترین صفت او شجاعت است.
او با شجاعتی مثال زدنی، یکه و تنها به دربار فرعون می رود به درباری که در آن فرعون را خدایگان می نامند. موجودی مغرور که هیچ یک از رعیت خویش را انسان حساب نمی کند و خود را قدرت مطلق و نماینده خدایگان می داند. ولی موسی با توکل به خداوند متعال با او از حقیقت سخن می گوید و بدون آنکه صدایش بلرزد تلاش می کند تا فرعون را هدایت نماید اگر چه فرعون گوش شنوایی برای شنیدن حقیقت ندارد. ولی فی الواقع موسی تنها نبود. هارون نیز با او بود تا مایه دلگرمی او باشد ولی ...... محمود ما تنها بود. یکه و تنها با چهره ای معصوم با ظاهری بسیار ساده که حتی فرعون زمان ما را هم گول زد. خودش محمود وحید نیا را برای بیان سخنانش انتخاب کرد. غافل از آنکه ضحاک ناخواسته کاوه را می خواند. موسای ما اینجا و در زمانی اندک، در کمال آرامش پایه های ظلم را باکلماتی ساده می شکند تا بدانجا که نماینده خدایگان تاب نیاورده و برنامه نمایشی خود را با نخبگان، نیمه تمام رها می کند و می گریزد. ولی ای کاش حداقل به اندازه خلفای بنی امیه و حتی به اندازه حجاج بن یوسف اندکی مروت داشته باشد و وقتی امان می دهد که رعیت سخن بگوید بر سر حرف خود بماند و محمود را رها کند و به دست سپاهیانش نسپارد. رفتار آینده حاکمان نشان خواهد داد که آیا او را امان خواهند داد یا همچون احمد زید آبادی و عیسی سحرخیز تاوان انتقاد به رهبر را خواهد پرداخت.
در ذیل متن سخنان محمود وحیدنیا دانشجوی دکترای ریاضی دانشگاه صنعتی شریف را برایتان آورده ایم.
روایت یک دانشجوی نخبه و شاهد عینی از مراسم دیدار رهبری با نخبگان: «آقا» نماز نخوانده مراسم را ترک کرد! منبع: http://forum.mosalman.net/showthread.php?p=62188به نقل از دانشجوی حاضر در جلسه:تعدادی برای صحبت کردن از قبل انتخاب شده بودند و حتی صحبتها و متن سخنرانی اونها هماهنگ شده بود . این افراد یکی یکی رفتند و همان صحبتهای کلیشه ای وخسته کننده همیشگی را (همگی از روی کاغذ واو ننداز) خواندند. در پایان خامنه ای پرسید کس دیگری صحبتی نداره؟ تعدادی دست بلند کردند و یک نفر بلند شد ایستاد که خامنه ای گفت برود صحبت کند. این دانشجو سخنان شدیدا انتقادی را شجاعانه و درکمال خونسردی بر زبان راند. وی خود را دانشجوی رشته ریاضی دانشگاه شریف معرفی کرد و در ابتدای صحبت گفت که این کسانی که از طرف نخبگان آمدند و از روی کاغذ حرفهایی زدند نماینده تمام نخبگان نبودند و ما آنها را انتخاب نکرده بودیم. این حرف با تشویق شدید و استقبال حضاری که قبل از آن با صحبتهای خواب آور کسل شده بودند همراه شد. سپس وی حرفهای خود را به این شکل ادامه داد( که من سعی می کنم تا جای ممکن عین جملات وی و در غیر این صورت نقل به مضمون بیاورم:1- متاسفانه صداوسیمای ما بازتاب دهنده ی آنچه که درکشور ما میگذرد نیست. آیا به نظر شما صدا وسیما وقایع اخیر را به همان شکلی که در جامعه ما وجود داشت نشان داد ؟ یا خلاف واقع بود؟ درسته که حرفهای من به صورت سوالی هست اما منظور بنده از لحنم کاملا مشخصه . متاسفانه زمانی که رسانه مادرو مهمترین عنصر اطلاع رسانی مردم بدین شکل رفتار میکند انتظاری از دیگر رسانه های خرد نمی رود. صدا وسیما یی که زیر نظر شما کار میکند و رییس آن را شما تعیین می کنید ، دو حالت دارد : یا به دستور شما این گونه عمل میکند و یا نظارتی بر آن ندارید. این سوال مطرح است که در این 30 سال آیا واقعا جامعه ما به سمت اسلامی شدن و اخلاقی بودن پیش رفته؟ اگر ذره ای هم جواب به این سوال منفی باشد باید به عملکرد خود در این 30 سال شک کنیم. 2- مساله دوم را من با مثالی در یک مقیاس کوچکتر مطرح می کنم. در یک خانواده زمانی که دو برادر با یکدیگر مشکل دارند اگر پدر خانواده با برادر کوچکتر برخورد خشنی کند ، برادر بزرگتر هم به خود این اجازه را می دهد که با برادر کوچکتر رفتار خشونت آمیز داشته باشد. شما که مقام پدری دارید وقتی با مخالفان خود آن گونه برخورد می کنید عوامل پایین تر نیز به طبع آن رفتاری دارند که همه میدانند درزندانها چه گذشت. در مورد وقایع زندانها من به یاد دارم که در یکی از سخنرانی ها فرمودید که با مسببان این گونه وقایع و متخلفان زندانها به شدت برخورد می شود اما.. من خودم در یک تظاهرات سکوت در تاریخ (...) حضور داشتم. اونجا لباس شخصی ها و افراد لباس دار ریختن و همه ما رو زدند. 3- من نمیدانم چرا در این کشور اجازه ابراز هیچ گونه انتقادی در مورد شما داده نمی شود؟ من دراین 5 سالی که روزنامه ها را مطالعه می کنم ندیدم که کسی نقدی به شما وارد کند حتی یک جمله مجلس خبرگان که وظیفه آن نقد و نظارت بر عملکرد رهبری است عملا مشاهده می شود که این کار را انجام نمی دهد. " دربین صحبتها بسیجی هایی که بین حاضران پخش بودند پارازیت می انداختند و داد میزدن که تمومش کن . وسط صحبتها یک برگ کاغذ به اون دانشجو دادند. اونم رو کرد به خامنه ای و گفت که به من گفتن که وقتت تمومه اما اگر اجازه میدین هنوز صحبت دارم. همین موقع بسیجی ها هم صلوات فرستادن که تمومش کنن .خامنه ای گفت از اول هم وقت تموم بود ولی حالا شما صحبتها تو ادامه بده در پایان صحبتهای وی با تشویق شدید وبسیارطولانی نخبگان همراه شد. بعد خامنه ای شروع کرد به جواب دادن و اظهار ناراحتی کرد که اینجا ما نمیخواستیم از این دست صحبتها مطرح بشه و دوست داشتم که در زمینه مسایل نخبگان و علمی بحث بشه و در جواب به اون دانشجو همون حرفهایی رو زد که توی خبرها دیدیم. یعنی در واقع به خاطر صحبتهای اون دانشجو بود که خامنه ای مجبور شد درباره انتخابات حرف بزنه و ... وی پاسخ داد کی گفته از ما انتقاد نمی کنن ؟! من خودم گفتم برید کرسی های آزاد اندیشی تو دانشگاهها بزنید. چرا راه ننداختین خودتون؟ برید انتقاد کنید و... یک بسیجی ذوب در ولایت هم گفت آقا میخوام بیام دست بوسی . خامنه ای هم چفیه اش رو در آورد گذاشت برای اون و فورا از پرده پشت سرش غیبش زد. به نخبگان گفته بودند انتهای مراسم قراره نماز جماعت به امامت آقا برپا بشه ما سرگردون مانده بودیم که حالا چی به چیه و قراره چی بشه... اونا هم گفتن دیگه تمومه ، نمازی در کار نیست خودتون برید بخونید.