Monday, 23 November 2009

نقد نظریه ولایت فقیه به زبان ساده

در این بررسی که حتی الامکان سعی شده است به صورت مختصر و فقط با طرح جمله های کلیدی و مطالب ضروری ارائه گردد، با ذکر مقدماتی ضروری مسئله حکومت و ریشه های آن در جامعه بشری و مباحث مربوط به انواع حکومت ها، سپس به مسئله نظریه ولایت فقیه که به شکل کنونی در جامعه شیعه سابقه ای کمتر از 50 سال دارد، پرداخته و نقاط ضعف و قوت آن مورد بررسی قرار می گیرد، باشد که تایید و تکذیب هر نظریه ای مستند به استدلال و تحقیق بوده تا قابل نفی و یا تایید منطقی باشد.1- شکل گیری حکومت در جوامع بشری: بنا به شواهد باستان شناسی تمدن های بشری که نشانه های مدنیت در آن (با تعاریف امروزی) بیش از چتد ده هزار سال سابقه نداشته است اگر چه از وجود بشر فعلی بر روی زمین بر اساس تعریف مختلف که چه نوع انسانس را از نوع انسان امروزی بدانند بین چند ده هزار سال تا چند میلیون سال قبل مورد توجه قرار داده اند .در این مجال بررسی خود را فقط از دیدگاه جوامع دینی ( ادیان الهی ) ادامه می دهیم چرا که در اصل مطلبی که بیان خواهیم کرد تفاوتی نخواهد نمود. پس از آنکه حضرت آدم و حوا یعنی بزرگان خاندان شریعت به این کره خاکی پا نهادند و زندگی پر عشق و محبت را آغاز نمودند، تشکیل خانواده داده ...و فرزندانی آورده و آنها نیز به تناسل نسلهای بعدی پرداختند. در آغاز این روزهای این تجمعات بسیار کوچک آنچه اصل روابط اجتماعی را تشکیل می داد (به علت ساده بودن ابزارهای زندگی) یاری گرفتن از یکدیگر در بر طرف نمودن آن دسته از نیازهایی بود که به تنهایی برای یک فرد و یا یک خانواده امکان پذیر نبود و پس از حصول نتیجه بنا به توافق های تعیین شده به تقسیم سود حاصل مبادرت می ورزیدند. در آن زمان نه حکومتی بود نه حاکمی و نه رعیتی. اگر حتی اگر از خود حضرت آدم و یا چند نسل بعد از او و حتی اوصیای او در امور دینی نیز پرسیده می شد، نظر شما در مورد حکومت و روابط حاکم و رعیت و یا رهبر جامعه و افراد جامعه مدنی چیست احتمالا با بهت و حیرت شما را نظاره کرده و نمی فهمیدند شما از چه سخن می گویید ولی اگر از آنها در مورد روش عبادت خداوند و روابط زن و شوهر و روابط اولیا و فرزندان و دستورات اخلاقی و شرعی آن می پرسیدید، در حد آنچه از خداوند به آنها رسیده بوده است برای شما نقل قول می کردند، ولی به تدریج که جمعیت جامعه بشری افزایش یافت و مفاهیم جدیدی مانند تجارت و تبادل کالا، مالکیت کالا و زمین، محدودیت منابع ارضی و آب، زیاده طلبی قوی تر ها نسبت به ضعیف ترها، دعاوی حقوقی و نیاز احقاق حق یکی نسبت به دیگری در اختلاف پیش آمده، نیاز به احداث راهها و تأمین امنیت آنها و0000 به وجود آمد، به تدریج مفاهیمی از قبیل نیاز به قاضی جهت صدور حکم (که در ابتدا تحت عنوان ریش سفیدان قوم شکل گرفت )، رئیس قبیله یا قوم برای دفاع از حقوق جمع و تصمیم گیری در برخورد با مشکلات طبیعی و یا اجتماعی و ... نیز مطرح گردید. هر قومی بنا به اقتضائات جغرافیایی و طبیعی، آداب و سنن شکل گرفته طی قرنها، و بنا به میزان قدرت تصمیم گیری عقلای قومشان نسبت به وضع قوانین و سنن اجتماعی و تعریف نظام ساختار حکومتی ( هر چند ساده) اقدام نمودند تا این نیاز که ناشی از پدیده افزایش جمعیت و تقابل و تداخل منافع به وجود آمده بود بر طرف گردد. لذا این مقدمه نه چندان کوتاه مارا به نتیجه ای بسیار مهم در بررسی نقدی بر نظریه ولایت فقیه می رساند که مفهوم حکومت مفهومی کاملا برون دینی بوده و شکل گیری آن هیچ گونه ارتباطی به احکام دینی نداشته بلکه مانند مفاهیمی همچون بهداشت و درمان و تکنولوژی و ... مقوله ی است که به مرور زمان برای انسان موضوعیت یافته و هر جامعه بشری در هر زمانی بنا به آنچه گفته شد برای خود بنا به اقتضائاتی، نوعی از حکومت را تجربه نموده است. با گذشت زمان تجارب موفق تر در این زمینه بر روی زمین اشاعه یافته و برای دیگر جوامع الگو گردیده و دیگر جوامع سعی نمودند الگوی موفق را با شرایط زمانی و مکانی و فرهنگی خود منطبق کرده و در جهت رفاه و تعالی خود بکار گیرند.لذا باید گفت مقوله حکومت در جامعه بشری یک امر برون دینی بوده و بر اساس نیاز بشری در طول تاریخ شکل گرفته و تکامل یافته و همچنین به سیر تکاملی خود بنا به شرایط زمانی و مکانی ادامه خواهد داد. در ادامه به بحث حکومت دینی براساس یافته های دینی و به خصوص مستندات دین مبین اسلام می پردازیم. اگر در متون دینی اعم از قرآن، کتب حدیث و کتابهای تاریخی غور نماییم در خواهیم یافت که اولا اکثریت پیامبرانی که از آنها نام برده شده است فقط وظیفه بشارت و انذار قوم خود را به عنوان یک مبلغ بر عهده داشته اند و تمام تلاش خود را در جهت ارشاد مردم نسبت به وظایف اخلاقی و دینی خود نموده اند که در این دعوت مقدس بسیاری از ایشان (مانند انبیاء بنی اسرائیل) جان خود را فدا نمودند تا بتوانند بستر سلامت فکری و روحی را در جامعه خود فراهم آورده تا از این طریق زمینه رشد و تعالی بشریت را فراهم آورند. از میان این انبیا عده قلیلی ضمن وظیفه رسالت الهی، نقش رهبری جامعه خود را نیز داشته اند.نکته بسیار مهم آن است که این حکومت، وظیفه آنها به عنوان پیامبر الهی نبوده است بلکه فقط میتوان آن را در حد یکی از شئونات آنها دانست. بدین معنا که تمامی مومنین، ضمن خداپرستی و تلاش برای جلب رضایت الهی در زندگی اجتماعی خود وظایفی را به عهده دارند که با انجام این وظایف اجتماعی ضمن کسب روزی حلال، می توانند در جهت تکامل جامعه خود به منظور رفاه، آرامش و امنیت و سایر شئون لازمه یک جامعه سالم گام بردارند. پر واضح است که هر فرد در یک جامعه سالم بنا به توانایی های جسمی و روحی و همچنین میزان تحصیلات و تجربه خود درسمتی مشغول به انجام وظیفه است تا شبکه اجتماعی سامان یافته، و مسیر تعالی را طی نماید. در همین رابطه آن دسته از انبیا الهی نیز که از توانایی مدیریت اجتماع زمان خود برخوردار بوده اند و به علت حسن سابقه خود در میان مردم ازطرفی، و از طرف دیگر بخاطر استعداد ذاتی خود در امر مدیریت در سمت مهم رهبری جامعه قرار گرفته و به پشتوانه تقوای الهی و علم به حقایق دینی از بسیاری از رهبران زمان خود ( که اکثرا دچار بیماری قدرت طلبی و افزون خواهی بوده اند ) لایق تر و مثمر ثمرتر جلوه نموده اند. در این میان پیامبر عظیم الشان اسلام محمد مصطفی (ص ) و حضرت موسی (ع) از شاخص ترین آنها در جوامع دینی می باشند. بنابراین بنا به حکم عقل و تاریخ انبیا سلف، از داشتن علم نبوت، شایستگی رهبری حاصل نمی گردد. چراکه مقوله علم نبوت مانند هر علم دیگری از مقوله مدیریت و ملاکهای مدیریتی کاملا جدا می باشد. به طریق اولی مدیریت سیاسی جامعه نیز به علت حساسیت و گستردگی آن توانایی های ویژه ای را می طلبد.نکته بسیار مهم دیگری که از قرآن و احادیث نبوی و ائمه اطهار در مییابیم آنکه در فقه اسلامی به خصوص فقه شیعه که از جمیع فرق دیگر اسلام گسترده تر بوده و در بسیاری از ابواب جزئیه دقت بیشتری نموده است در طول حدود دوازده قرن که از زمان غیبت صغری می گذرد، بابی تخت عنوان باب حکومت و یا باب ولایت و یا طریق حکومت داری در اسلام تدوین و معین نگردیده است. از علمای صدر اسلام که صاحبان کتب اربعه بوده اند (شیخ صدوق , شیخ طوسی ) گرفته تا آثار علمای متاخر چه از منابع اهل حدیث( نظیر مجموعه بحارالانوار مرحوم مجلسی) تا کتب اصولیون مانند مجموعه وسایل الشیعه اثرجناب شیخ حر عاملی. اگر چه در ادامه ( اگر توفیقی بود) به طور مفصل تر به نقد کتاب ولایت فقیه آقای روح الله خمینی خواهیم پرداخت ولی به اختصار نظر هموطنان عزیز را به این نکته جلب می کنم که این چه مقوله بسیار مهمی است که در جان، مال و ناموس مسلمین تعیین کننده و سرنوشت ساز است ولی حتی در حد یک رساله مستقل هیچ کسی بدان اشاره ننموده ( درصورتیکه در مقابل، کتابهای قطور فقهی در ابواب جزئیه دیگر نظیر طهارات نگاشته شده است ) و فقط در چند دهه اخیر این کشف مهم صورت گرفته است؟ کشفی که علمای بزرگی چون شیخ صدوق و شیخ مفید و شیخ طوسی که به زمان ائمه به مراتب نزدیکتر بوده اند متوجه آن نگردیده اند. آیا بهتر نیست با دید باز تری مسئله را بنگریم؟آایا این امر به خاطر این نیست که نه قرآن کریم و نه ائمه اطهار هیچگاه در پی تنظیم ساختار حکومت و محدود کردن آن به شکل ثابت برای قرون متمادی نبوده اند؟همانطور که هیچگاه در سایر علوم بشری که آنها نیز برون دینی هستند (مانند علم پزشکی و فیزیک و000) فرمولی ذکر ننموده و بشر را آزاد گذارده اند تا بنا به شرایط زمانی و مکانی و بر اساس تعقل و تجارب بشری، راه خود را بیابد و با انتخاب بهترین روش، زندگی خود را بسازد.

No comments:

Post a Comment